آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

آرشیدا خورشید زندگی من

برف بازی

این دخملی ما عاشق برف هست. تمام زمستون چشم به راه بارش برف بود. از اونجایی که اینجا زیاد برف نمیباره  پدرجونش گاهی میبردش ییلاقات اطراف تا نوه عزیزش برف بازی کنه. عکسهای زیر برای دو هفته پیش هست: ...
27 اسفند 1391

پایان سال

خوب، اینم از سال 91 که تا دو روز و نصفی دیگه تموم میشه. به همین راحتی، زندگیمون داره میگذره. وقتی زمان میگذره رنگ و بوی مسائل عوض میشه. دیگه یه اتفاق بد به تلخی روز اولش نیست. میبینی یه اتفاق خوشایند هم دیگه انقدر برات شادمانی نمیاره.وقتی از یه اینده نه چندان دور به گذشته ات نگاه میکنی میبینی چه لحظاتی که الکی غصه خوردی، ناراحت شدی،دلت شکست.... و دوباره تاسف میخوری که چرا انقدر برای مسائل کم اهمیت خودتو ناراحت کردی.    
27 اسفند 1391

عکسهای تولد

دیروز که روز تولدت بود از صبح هی میگفتی: مامان امروز چه روز خوبیه،چقدر خوشحالم. خیلی ذوق تولدت رو داشتی امسال برای تولدت قرار بود مامان اینها بیان خونمون اما براشون مهمون اومد و نتونستن بیان. خاله فاطمه برای اینکه ما زیاد تنها نباشیم اومد خونمون و یه جشن کوچیک چهار نفره گرفتیم. قراره دوشنبه هم تو کلاس زبانت برات تولد بگیرم تا با دوستات حسابی بهت خوش بگذره. عکسهای تولد تو ادامه مطلب: لباسهای نوزادیت: آرشیدا در حال آرزو کردن قبل از فوت کردن شمع: دیگه طاقت نداشتی شروع کردی به گاز زدن از کیک: قیافه ات بعد از شیرجه زدن تو کیک: کادوی تولد من و بابایی برای فرشته کوچولومون: دست آ...
13 اسفند 1391

دخترم معروف شده

چند روز پیش یکی از دوستای نی نی سایتی که مشهدی بود ازم پرسید این عکس پست ثابت وبلاگ،واقعا عکس ارشیداست؟گفتم اره از این مدل عکسها زیاد داره. گفت چند ماه پیش که زایمان داشتم موقع مرخص شدن از بیمارستان یه سری بروشورهای آموزشی بهم دادن که روشون این عکس بود.......... آرشیدا هم بالاخره معروف شد ...
13 اسفند 1391

تولد بهترین دختر دنیاااااااااااااااااااااااا

امروز بهترین روز ماه اسفند....با یه عالمه زیبایی که خدا تو وجود یه دختر کوچولو قرار داده ....تا دلخوشیهای همه ی لحظه های شاد و غمگین من باشه....تا با شیرین زبونیاش حسابی دلبری کنه و حالم رو جا بیاره... گل زیبای من تولدت مبارک..............فدای حرفات، همیشه خوشبخت و شاد باشی.....خنده هات از ته دل...گریه هات از سر شوق تو می دانی چه احساسی دارم تو می شنوی که چگونه می اندیشم تو درک می کنی.. تو بهترین منی..... عاشق اسمم می شوم وقتی "تو " صدایم می کنی ...... تولدت مبارک ارشیدای خوبم..     ...
12 اسفند 1391

4 سالگیت مبارک

عشق کوچولوی من تولدت مبارک. فرشته من الان خوابه اما دل من پر از خاطرات قشنگی که برام هدیه آورده. آروم میبوسمت تا آرامشت بهم نخوره. احساس میکنم زمان متوقف شده و من تو تاریخ 12/12/1387 هستم. صبح ساعت 5 خاله فاطمه موهامو سشوار کشید و آرایشم کرد. منم تند تند نادعلی میخوندم. وقتی رفتم تو اتاق عمل موقع بیهوشی به ساعت نگاه کردم هشت و چهل و پنج دقیقه بود و از لحظه های که چشمهامو باز کردم مسیر زندگیم عوض شد. آرشیدای عزیزم ،من با تو خوشحالم،آرومم. دوستت دارم و از خدا خوشبختیت رو میخوام. همیشه شاد باشی فرشته من . عکسهای نوزادی تا الان در ادامه مطلب روز اول در بیمارستان: تولد یک ماهگی: چهار ماهگی:   ...
12 اسفند 1391

ارشیدا و مامان مریم برای من....

بعضی از آدمها پر از مفهوم هستند پر از حس های خوبند پر از حرفهای نگفته اند چه هستند، هستند و چه نیستند، هستند  یادشان خاطرشان حس های خوبشان آدمها بعضی هایشان سکوتشان هم پر از حرف هست پر از مرهم به هر زخم است .....     ...
9 اسفند 1391

ماه تولد دختر کوچولوی من

نمیدونی چقدر عاشق ماه اسفند هستم. همش هم به خاطر تو هست.از روز اول اسفند دلم یه جوری میشه درست مثل همون موقع که تو دلم بودی. ذوق اومدنت رو دارم انگار هر سال اسفند که میشه باز متولد میشی باز متولد میشم.ممنون که اومدی مهمون خونه ما شدی. ممنون که هستی تا من زنده بودن رو بفهمم. ممنون که صدای خنده ات، صدای گریه ات، لج بازیهات تو فضای خونمون پیچیده. خدایا شکر،شکر،شکر خدا جون خودت مواظب جوجه کوچولوی من باش .   جدیدا رفتی تو فاز این جور ژست ها:   جمعه رفتیم کالج. این هم عکسهاش:   ...
6 اسفند 1391