دختر شاعر من
یکی از بازیهای مورد علاقه جفتمون اینه که اسم یه موجودی(چه حیوان چه اشیا) رو میگیم و اون یکیمون باید به حالت شعر توصیفش کنه.از همون بار اولی که این بازی اموزشی رو شروع کردیم ذوق فراونی نشون دادی و شعرهای قشنگی هم گفتی. ولی مامان فراموشکار حواسش نبود اون شعرهاتو یادداشت کنه ولی قول میدم از این به بعد اینکار رو انجام بدم . اینم یه نمونه از کارات که حفظ شدم:
من میگم گاو. شما هم با اهنگ میخونی: گاو دم داره.....شاخ داره.....علف میخوره......گاو گاو گاو
البته گاهی شعرهات در حد یه جمله میشه مثل این:
من میگم خرگوش.شما هم میخونی: خرگوش میپره و بعد چنان معصومانه نگاهم میکنی تا من از سر ذوق دو متر بپرم هوا و محکم بغلت کنم و بگم :قربون دختر شاعرم بشممممممممممممم.
البته این بازی که ایده خودم هم بوده (مامانی بذار یکم از خودم هم تعریف کنم) باعث شده شما به همه چیز دقت کنی تا بتونی توصیفشون کنی و هم اعتماد به نفستو بالا برده. دوست داری تو جمع این بازی رو انجام بدی و از اونجاییکه حسابی تشویقت میکنن احساس غرورمیکنی این از اون لبخند ملیح و گردن برافراشتت مشخصه.