نامزدی خاله جون
از روزی که بدنیا اومدی تا الانش شما و خاله جون فاطمه ات عاشق همدیگه هستید وقتی تاره شروع به صحبت کردن کردی و کلمه مامان رو یاد گرفتی به اون میگفتی مامان و به من میگفتی مریم.کلی هم ذوق میکردی و میخندیدی.شما دو تا خیلی زیاد با هم دوستید طوری که اگه خاله ات باشه من رو کلا فراموش میکنی و حاضر نیستی ثانیه ای پیش من باشی.در کنار اون حسابی شاد و خندانی و بهت خیلی خوش میگذره.کنار بازی و تفریح خاله جون از نظر آموزشی هم خیلی چیزا بهت یاد داده در مجموع برات حسابی وقت گذاشته:شعر،موسیقی،ریاضی،انگلیسی و.....
از اونجایی که خاله عاشق موسیقی هست و گیتارهم میزنه شما هم شدیده به موسیقی و خوانندگی علاقمندی.از هر فرصتی برای آواز خواندن استفاده میکنی کثلا دیشب آبگوشت داشتیم شما هم گوشت کوب رو برداشتی و مثل میکروفون نگه داشتی و با ضرب آهنگ میخوندی:نخود نخود نخوووووووووووووود و بعدش اهنگ پلنگ صورتی رو میزدی:درین درین درین دری درین
الانم که خاله جونی نامزد گرفته ومامانی دلش گرفته که خاله از پیش ما میره.راستی کی دیگه بهت موسیقی یاد بده؟کی مثل یه مادر مواظبت باشه؟کی هر وقت مامانی کار داره براش زنگ بزنه تا بیاد مواظب عسلم باشه؟کی دیگه برات اسمهای قشنگ بذاره؟
شما هم که برای عروسی خاله جون کلی نقشه کشیدی میگی میخوام لباس عروس بپوشم انددری(انقدری)و بعد دستاتو از هم باز میکنی تا اندازه اش رو نشونم بدی
اینم عکس شما و خاله جون در مسافرتی که دو هفته پیش به اردبیل داشتیم
اینم عکس انتخابی آرشیدا جونم.دخمل گلم میخواد برای عروسی خاله اش این لباس رو بپوشه