خوشبختی این روزهای من شده شنیدن صدای حرف زدن شما با عروسکهات. همش مشغول بازی با عروسکها هستی صدات رو تغییر میدی و به جای اونها صحبت میکنی. با خودت حرف میزنی. غذا درست میکنی و قشنگتر اینکه خیالپردازی میکنی. داستانهای قشنگی برام تعریف میکنی و من غرق میشم تو این همه لذت و خوشی. عاشق رویاهات هستم. کاش میتونستم این روزها رو به قاب بکشم. روزهای که من مشغول کار خودم هستم اما صدای حرف زدن و بازی کردنت تو تمام خونه پیچیده. روزهای که هر چقدر هم بزرگ میشی بازم تو آغوشم جا میشی. روزهای که میای تو گوشم زمزمه میکنی: مامان برات میمیرم و من لبم رو گاز میگیرم و میگم خدا نکنه من برات میمیرم. ثانیه های زندگی من با نفس های تو هماهنگ شده. آخ که دلم میخواد همش ب...