آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

آرشیدا خورشید زندگی من

هر جا هستی بیا پیش من.

  به هر ترفندی که شده خودتو تو بغلم جا میدی و میگی ببین هنوز بزرگ نشدم و سعی میکنی که پاهات رو حسابی جمع کنی و وانمود کنی هنوز بچه ای................ عزیزم معلومه که تو بغلم جا میشی. اگه سالها بگذره اگه مامان پیر بشه بازم آغوش من برای شماست. هر وقت دلت گرفت هر وقت خواستی یه دل سیر گریه کنی یا اینکه از خوشحالی بپری بغل کسی بدون که من هستم. دلم میخواد یه مادر خوب و یه دوست خوبتر برات باشم ...
1 شهريور 1391

نفس

    چند روز پیش آماده شدیم که بریم بیرون. منم مدل موها و آرایشم رو عوض کرده بودم   آرشیدا وقتی نگاهش به من افتاد کلی ذوق کرد و گفت: خوشگل شدی نانازی، ملوس شدی نانازی. واااااای خدا این کلمات رو از کجا یاد میگیری؟ چقدر قشنگ کنار هم قرارشون میدی آرشیدا در حال کتاب خوندن هفته پیش دخترم مریض شد و برای اولین بار سرم زد       ...
28 مرداد 1391

شعری برای من

  امروز برام شعر گفتی..............حالمو نمیدونی مامان. نمیدونی وقتی دختر کوچولوت کلمات رو کنار هم میزار و با آهنگ میخونه:   مامان جونم عزیزه          پیش همه دوست داشتنیه        من اونو خیلی دوس دارم اونموقع انگار تموم دنیا رو بهت میدن. ناراحتیهای جسمی بارداری، درد زایمان، سختی بزرگ کردن یه کوچولوی سه کیلویی همه و همه از یادت میره چه هدیه ای زیبایی امروز گرفتم  با اینکارت یادم انداختی که چقدر بزرگ شدی اینم چند تا عکس از آرشیدا کوچولو:     ...
24 مرداد 1391

مامانهای آرشیدا

سه تا از انگشتهاتو نشون میدی و میگی: میدونی من سه تا مامان دارم. میگم اسمهاشونو بگو؟ جواب میدی: مامان مریم، پدر جون، مادر جون. بعدش میگی خاله فاطمه هم هستااا. باز جای شکرش باقی هست که اسم منو تو لیستت وارد کردی!     ...
12 مرداد 1391

عروسکهای آرشیدا

آرشیدا این چهار تا عروسکش رو از بقیه بیشتر دوست داره. وقتی دو سالش بود این میمون رو از دوستم شهلا  به عنوان کادوی تولد گرفت. اسمش رو گذاشته بود می می نی همیشه همراهش بود وقتی بیرون میرفتیم یا مهمونی یا حتی موقع خواب. خلاصه یک سالی با این عروسک خوش بود تا اینکه نوبت اون کلاغ رسید. این کلاغ کادوی دوست خاله فاطمه، آتوسا بود که میخواست به مناسبت ولنتاین هدیه اش بده که آرشیدا خانم ما اینو دستش دید و بغلش کرد و دیگه پس نداد.آتوسا هم یه کادو دیگه خرید و هدیه داد و این کلاغ شد مال دختر ما. این گوسفند محترم که اینروزها افتخار همراهی با آرشیدا رو داره هم بعد از دیدن کارتون گوسفندهای زبل مقبول افتاد. دختر منم میبرتش پارک تا ب...
5 مرداد 1391