هوراااااااااااااا تولد
خداوند لبخند زد دختر آفریده شد لبخند خدا روزت مبارک . دیشب یه جشن کوچیک سه نفره داشتیم. به مناسبت تولد بابا مجید و روز دختر. این دو روز خوب با هم تداخل داشتند منم که هر چی تقویم شمسی و قمری و میلادی رو زیر و رو کردم مناسبتی برای خودم پیدا نکردم تا با پدر و دختر شمع فوت کنم. در نتیجه فقط کارگردانی این جشن به عهده من بود. باشه ما به همین هم راضی هستیم. بزار بقیه بخندند و شاد باشن منم اون موقع خوشحالم. پ ن : اینروزها عکس گرفتن از آرشیدا خیلی سخت شده کلی ژست های عجیب و غریب از خودش در میاره. ماجراها دارم تا بتونم دو تا عکس ازش بگیرم. فکر کنم از این به بعد پستهاشو باید بدون عکس بزارم. ...
9:56